vasael.ir

کد خبر: ۶۷۷۶
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۳ - 16 November 2017
آیت‌الله اراکی/ جلسه 35

نظام سیاسی اسلام| نصب عام عالم عادل از جانب شارع برای حکومت

وسائل ـ آیت الله اراکی، آیه 76 سوره مبارکه نحل را دال بر انتصاب ولی فقیه در زمان غیبت دانست و گفت: آمر به عدلی که سالک بر صراط مستقیم است، یعنی همان عالم عادل از جانب شارع به صورت عام، منصوب به فرمانروایی و امر به عدل است.

به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله محسن اراکی در سی و ششمین جلسه سال تحصیلی 95-96 درس خارج فقه سیاسی اسلام که روز یکشنبه نوزدهم دیماه 1395 در مدرسه دارالشفاء برگزار شد؛ در ادامه بحث ولایت فقیه، ششمین آیه دال بر نصب عام فقهاء در عصر غیبت از جانب خداوند متعال را مطرح کرد و در این زمینه به بیان مطالبی پرداخت که گزیده‌ای از آن تقدیم می شود.

1.ششمین آیه دال بر نصب عام عالم عادل در زمان غیبت از سوی خداوند متعال آیه 76 سوره نحل است که می‌فرماید: وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلَیْنِ أَحَدُهُما أَبْکَمُ لا یَقْدِرُ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ کَلٌّ عَلى‏ مَوْلاهُ أَیْنَما یُوَجِّهْهُ لا یَأْتِ بِخَیْرٍ هَلْ یَسْتَوی هُوَ وَ مَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ.(76 نحل)

2.در این آیه شریفه دو نوع شخصیت با یکدیگر مقایسه شده و در مقابل یکدیگر قرار گرفته است، یکی فرد آمر به عدل و سالک بر صراط مستقیم و دیگری فردی که ناگویای حق بوده و حق را نمی شناسد؛ بنابراین توانایی بر سلوک در مسیر حق را نداشته و کل بر مولای خویش است؛ بدیهی است که این دو نوع شخصیت با یکدیگر برابر نیستند و یکی بر دیگری اولویت و برتری دارد، قدر متیقن این برتری در امر به عدل است که در آیه ذکر شده است.

3.عدم استواء و برتری آمر به عدل در قدر متیقن مورد نظر آیه، یعنی آمریت و حکومت به عدل در بیان شارع وارد شده؛ پس نصب عالم عادل علاوه بر این که عقلانی و وجدانی هست، شرعی و به صورت عام از جانب خداوند متعال نیز هست.

تقریر سی و ششمین جلسه درس خارج نظام سیاسی اسلام آیت الله اراکی تقدیم حضورتان می گردد.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین  الصلاه علی سیدنا محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین.

 

نصب عام فقهاء؛ ادله قرآنی؛ دلیل ششم

آیه ششم از آیاتی که بر ولایت فقیه عادل یا نصبعالم عادل برای فرمانروایی میتوان به آن استناد کرد ، آیه شریفه 76 سوره مبارکه نحل است که میفرماید: وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلَیْنِ أَحَدُهُما أَبْکَمُ لا یَقْدِرُ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ کَلٌّ عَلى‏ مَوْلاهُ أَیْنَما یُوَجِّهْهُ لا یَأْتِ بِخَیْرٍ هَلْ یَسْتَوی هُوَ وَ مَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (76 نحل)

این آیه شریفه نیز دال بر نصب عام عالم عادل از سوی خداوند متعال برای فرمانروایی است. تقریب استدلال به این آیه شریفه را در طی دو مطلب بیان خواهیم کرد.

 

مطلب اول؛ مقایسه دو نوع شخصیت

در آیه شریفه 76 سوره نحل دو دسته و دو نوع شخصیت در برابر هم قرار گرفته اند و خداوند متعال با مقایسه این دو نوع شخصیت ، برابری بین این دو نوع شخصیت را نفی و برتری یکی بر دیگری را اثبات می‌کند.

شخصیت نوع اول آن است که خداوند متعال از آن با وصف ابکم در این آیه شریفهیاد میکند، بکم در لغت به معنای لالی و گنگی و ناتوانی در سخن گفتن است؛ این آیه شریفه در واقع مقارنه و مقایسه ای است بین دو نوع شخصیت، شخصیت نوع اول که موصوف به ابکم بودن است و در مقابل شخصیت نوع دوم که موصوف به آمر به عدل بودن است.

مَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ که دال بر صفت شخصیت نوع دوم است قرینه است، بر آن که منظور از وصف ابکم در آیه شریفه، ناتوانی بر سخن گفتن به طور مطلق نیست، بلکه مراد ابکم از بیان حق است؛ چرا که معنای حقیقی کلمه ابکم و مقایسه گنگ مطلق با شخص آمر به عدل هیچ مناسبتی با مقارنه و مقایسه موجود در آیه و عدم استواء بیان شده بین این دو نوع شخصیت در پایان آیه شریفه ندارد.

پس وصف ابکم در آیه شریفه کنایه از این است که این نوع شخصیت از بیان حق ناتوان است و آمر به عدل نیست و لذا خداوند او را در زمره افراد گنگ به حساب می آورد.

این نوع توصیف تنها مخصوص این آیه شریفه نیست؛ خداوند متعال در آیات دیگری نیز چنین افرادی را به وصف ابکم توصیف کرده است از جمله در آیه شریفه 97 سوره مبارکه اسراء که میفرماید: وَ مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ یُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِهِ وَ نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَلى‏ وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَ بُکْماً وَ صُمًّا مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ کُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعیراً (اسراء97)

خداوند متعال در روز قیامت آنها را گنگ و کور و کر محشور می‌کند، آنها را بکم محشور میکند چراکه در زمان حیات دنیایشان از گفتن سخن حق ابا داشتند و آنجا که باید سخن حق بگویند سکوت می کردند.

حق و عدل همیشه نیاز به طرفدار دارد؛ اما اینها در طرفداری از عدل و حق کوتاهی کردند و زبان در کام کشیدند ، لذا خداوند متعال میفرماید : روز قیامت اینها بکم محشور خواهند شد.

تقریبا در تمام قرآن کریم هرجا که کلمه ابکم یا بکم به کار رفته است به همین معنا است، همانطور که هر جا کلمه اعمی یا عمی به کار رفته به معنای کوری چشم سر نیست، بلکه به معنای کوردلی و بی بصیرتی است؛ به عنوان مثال در آیه شریفه 46 سوره مبارکه حج که میفرماید : أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتی‏ فِی الصُّدُورِ (46الحج )

یا در آیه شریفه 19 سوره مبارکه رعد که میفرماید: أَ فَمَنْ یَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمى‏ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ (رعد19)

مراد کوری چشم سر نیست بلکه مراد کوری از حق است یعنی حق و آیات الهی را میبیند اما نادیده میگیرد.

در مورد صم و ناشنوایی هم این چنین است.مثلا در آیات شریفه 20 تا 22 سوره مبارکه انفال که می‌فرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20)

وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا یَسْمَعُونَ (21)

إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لا یَعْقِلُونَ (22)

مراد از صممی که در آیه شریفه به کار رفته کری گوش ظاهری نیست بلکه چنین فرادی میشنود ، اما از سخن حق پیروی و طرفداری نمی کنند انگار که اصلا نشنیده اند.

به تعبیر آیه شریفه بدترین جنبندگان نزد خداوند متعال آن بکمی است که ابکم از بیان حق باشد ، نه اینکه ناشنوا یا گنگ ظاهری شر الدواب عند الله باشند.

خلاصه اینکه وصف ابکم در آیه شریفه 76 سوره نحل در برابر وصف آمریت به عدل است . پس فرد ابکم کسی است که لا یأمر بالعدل یعنی یا توانایی امر به عدل ندارد ، چون عدل را نمی شناسد یا عدل را می شناسد اما امر به عدل نمی کند و سخن حق نمی گوید . آیا این دو با یکدیگر یکسان اند؟! البته که نه.

 

بررسی سایر اوصاف

سایر اوصافی که در آیه شریفه آمده یعنی لا یَقْدِرُ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ  ، وَ هُوَ کَلٌّ عَلى‏ مَوْلاهُ  و أَیْنَما یُوَجِّهْهُ لا یَأْتِ بِخَیْرٍنیز در برابر وصف وَ هُوَ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ است چراکه هر دو گروه از اوصاف رفتاری و مربوط به حیطه عملی است.

کسی که بر صراط مستقیم است یعنی رفتارش عادلانه است و در مقابل کسی است که رفتار عادلانه از خود بروز نمی دهد و حتی اگر راهنمایی شود نمی تواند به مقصد برسد و به مقصد برساند.(أَیْنَما یُوَجِّهْهُ لا یَأْتِ بِخَیْرٍ)

آمر به عدل بودن - که از عبارت مَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ مستفاد می گردد - دلالت التزامی بر داشتن علم به عدل دارد.یعنی آن کسی که امر به عدل می کند قطعا عالم به عدل است، مراد از وَ هُوَ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ نیز استقامت عملی در راه عدل است؛ پس در یک طرف عالم آمر به عدل و مستقیم السلوک در رفتار است و این همان چیزی است که ما از آن تعبیر به عالم عادل می کنیم و در طرف دیگر فرد ابکم است که امر به عدل نمی کند؛ چرا که عدل را نمی شناسد و با آن آشنا نیست، فلذا توان امر به عدل را نیز ندارد، یعنی لا یَقْدِرُ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ ،پس کل بر مولای خود است(وَ هُوَ کَلٌّ عَلى‏ مَوْلاهُ)چرا که راه را بلد نیست وقدرت بر سلوکطریق عدل را هم ندارد و حتی اگرمولای او نیز راه را به او نشان دهد به مقصد نخواهد رسید.(أَیْنَما یُوَجِّهْهُ لا یَأْتِ بِخَیْرٍ)

هرچند این آیه با توجه به شواهد تاریخی و قرائن قرآنی و حدیثی قابل تطبیق بر مصادیق خارجی است و عبارت وَ مَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ بر امیرالمومنین علی علیه السلامتفسیر شده است و از این جهت آیه بسیار مهم و پر محتوا و پر مطلب است؛ اما در اینجا نمیخواهیم وارد این بحث شویم و مراد ما کلیت آیهاست.

نکته عدم برابری در این آیه شریفه با این سیاق مقایسه و مقارنه این است که که آنچه یک نوع شخصیتی دارد، دیگری ندارد؛ پس بنابراین اوصاف أَبْکَمُ لا یَقْدِرُ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ کَلٌّ عَلى‏ مَوْلاهُ أَیْنَما یُوَجِّهْهُ لا یَأْتِ بِخَیْرٍ شرح وصف مَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ و در مقابل آن است.

 

خلاصه مطلب اول

خلاصه مطلب اول در تقریب این آیه شریفه اینکه: این فرد أَبْکَمُ لا یَقْدِرُ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ کَلٌّ عَلى‏ مَوْلاهُ أَیْنَما یُوَجِّهْهُ لا یَأْتِ بِخَیْرٍبه قرینه مقابله مستفاد از هل یستوی در برابر مَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ است و شخص آمر به عدل خود عالم به عدل نیز هست و راه ومقصد را می شناسد در برابر کسی که عالم به عدل نیست و راه را نمی شناسد و هرچند او را راهنمایی کنند، نمی‌تواند به مقصد برسد و این دو با هم برابر نیستند.

 

مطلب دوم؛ عدم استواء به معنای برتری و اولویت است

مطلب دوم این است که عدم استواء به معنای برتری و اولویت مطلق کسی که وصف آمریت به عدل و سلوک بر صراط مستقیم را دارد بر کسی که این اوصاف را ندارد است؛ هر چند این اولویت اطلاق دارد - چراکه هل در  عبارت هَلْ یَسْتَوی در آیه شریفه هل استفهامی است و استفهام آیه استفهام انکاری است که لا یستوی را می‌فهماند و این عدم استواء ، مطلق است و منجر به برتری یک طرف می‌شود و الا اگر برتری نباشد باز استواء پیش می آید - اما قدر متیقن این اولویت و مبرز مصادیق این برتری - به قرینه همین آیه شریفه که می فرماید یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ–آمریت به عدل است؛ یعنی قدر متیقن این است که فرد دارای این اوصاف در آمریت و فرمانروایی به عدل اولویت دارد بر فاقد این اوصاف و از فاقد این اوصاف در جایگاه فرمانروایی به عدل برتر است.

 

نکته

منظور از برتری و اولویت ، برتری و اولویت تفضیلی نیست، بلکه منظور این است که یکی حق دارد و مجاز است و دیگری حق ندارد و مجاز نیست؛ مانند تعبیر أَحَقُّ در آیه شریفه 35 سوره مبارکه یونس که می‌فرماید: أَ فَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ‏ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدى‏(35یونس) که منظور این نیست که طرف مقابل یعنی منْ لا یَهِدِّی نیز حق است.

 

نصب عالم عادل از جانب شارع

نفی استواء آمر به عدل با غیر آن در لسان شریعت آمده است؛ هرچند این نفی استواء عقلانی و وجدانی نیز هست، اما وقتی این نفی استواء را شارع نیز در لسان خود می آورد دال بر آن است که که در تشریع و قانون گذاری شارع فرد آمر به عدل با غیر آن برابر نیست، پس در نصب آمر و حاکم از جانب شارع فردی که آمر به عدل و سالک بر صراط مستقیم است مقدم بر فردی است که آمر به عدل و سالک بر صراط مستقیم نیست و فرد آمر به عدل از طرف شارع منصوب به فرمانروایی است.

این مطلب کشف از آن نصب عامی می کند که ما ادعا و بیان کردیم، پس معلوم می شود خداوند عزوجل در شرع مقدس آمر به عدل سالک بر صراط مستقیم، یعنی همان عالم عادل مجاز و منصوب برای حکومت و فرمانروایی به عدل است، این همان نصب عامی است که ما ادعا کردیم و این آیه دلالت بر آن دارد.

خلاصه اینکه آیه شریفه 76 سوره مبارکه نحل به صورتی که بیان شد دلالت بر نصب عام عالم عادل برای حکومت از جانب شارع مقدس دارد.

تقریر : سعید غلامی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۹ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۱:۵۱
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۰۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۹
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۰۴
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۵۳